آیا دوست ندارید تکالیف ریاضی خود را انجام دهید، جیمی؟

همگی چیز از یک نوجوان بد خلق آغاز شد. همه چیز خیلی معصومانه آغاز شد تمامی فکر می‌کردند که شایان ثنا می باشد تا این که بچه‌ها آغاز به دویدن وحشیانه به جلو و عقب کردند و به یکدیگر، زوج رقصنده و بلندگوها عکس العمل کردند. داماد به قدری عصبانی بود که نزدیک بود آنگاه از مراسم اصلی یکی از والدین نوباوه دعوا کند و همین زوج از کلیه والدین متخلف و فرزندانشان خواستند که از پذیرایی جلوگیری کنند. در نخست خنده دار بود، البته عروس و داماد نمی خندیدند که بدون چاره شدند مانده پذیرایی را صرف تمیز نمودن فضای اجاره ای کنند، در حالی که مهمانان نوباوه های کیک آغشته شده خویش را زود به منزل بردند. اگر بچه‌ها غیرقابل در اختیار گرفتن میباشند (هی، این اتفاق می‌افتد)، باید آن ها را به منطقه‌ای ببرند که مزاحم دیگران، به‌ویژه عروس و داماد نباشند. ازدواج فقط پس از آن بود که داماد در روم باستان کیک جو را به سر عروسش کوبید و عروس و دامادهای قرون وسطایی لب هایشان را روی تلی از نان قفل کردند. او روی صندلی نزدیکی بالا رفت و دست‌هایش را به فوندو چسباند، آن‌گاه دستکش‌های شکلاتی‌اش را به کل رخ و بدنش مالید. یک‌سری دقیقه بعد، در حالی که جشن عروسی در راهرو بود، پسر دیگری صدای مشابهی بلندتر کرد و سپس همگی چیز تمام شد. در یک عروسی بودیم که گروهی متشکل از یک‌سری بچه که هر کدام یک سری سطر از هم قطع شده بودند، شروع به ارسال پیامک به یکدیگر کردند. پس از یک سری توشه مراقبت از تجهیزات، یکی از بلندگوهای سنگین و بلند به تحت زمین‌خورد و با صدای بلند به زمین خورد – به سختی یک عدد از رقصندگان کوچک را از دست کلیک کنید داد. هیچ چیز مانند همین نیست که حساس سهم دار جدیدتان به آرامی بر روی زمین رقص تاب بخورید. تکه‌های کیک توپ شده در پیاله پانچ شناور بودند و صندلی‌ها، میزها و قسمت‌های کف آن اساسی خرده‌های خرده و مات پوشیده شده بود. اما چنانچه والدین در انجام وظایف خویش سهل انگاری کنند، عروسی شما عمده به خاطر کودکی که فریاد می‌کشد به یاد می‌آید تا عهدوپیمان عمیق شما، سرویس ها شمع‌افروزی یا کیک عروسی پنج طبقه شما. خوب، ما یک بار شاهد یک فاجعه عروسی شلوغ بودیم که می شد اساسی یک سیاست معمولی فارغ از دست زدن از آن جلوگیری کرد.